دوباره سلام

خب ایام امتحاناته و بچه ها همه مشغول خوندن

شما هم حتما دارین با کتابایی که از اول سال تا حالا روی هم انباشته شدن کلنجار می رید

حالا یه سوال؟

بهتر نبود از همون اول سال می خوندی تا حالا به این وضع نیفتی؟( این حدیث نفسه ها با خودمم)

اخه از اول سال نخوندم و حالا بعد از چند ماه دیدم ای بابا چه خبره منم و یه من کتاب و درس و حرف  مگه می شه حفظ کنی قدیما راحت تر بود ؛ شب امتحان می شستی می خوندی همش تو ذهنت می موند فرداشم می رفتی امتحان می دادی یه 19 یا 20 می گرفتی برمی گشتی اما حالا....

خب بگذریم

دیگه از درس بیایم بیرون و بریم سراغ بحث

اون اولا گفته بودم که سوالای مختلفی مطرح می کنم تا جواب بدین و اگه هم لازم شد سر جواب دادنش بحث کنیم

و حالا یه سوال دیگه هر چند هیچ جوابی برای سوال های قبلی داده نشده

چرا توی اسلام روابط بین دختر و پسر مزمومه اما الان بین جوونای ما یه امر عادی؟

منتظر جواب دادن به این سوال می مونم

سلام

و اما امروز

تا الان که نظری نگرفتم حتی کسی نگفته که بابا تو  توی نوشتنت غلط املایی داری

اما ما صبر می کنیم و ادامه می دیم

چون باور داریم ان الله مع الصابرین

تا الان چند تا سوال پرسیدم که ان شاء الله جوابش رو خواهید داد

و اما سوال جدید:

چرا ما زورمون میاد که باور کنیم خدا همه جا هست؟

واقعا خیلی این سوال مهمه چرا که تمام مشکلات ما(تمام ظلم هایی که ما می کنیم و تمام ظلم هایی که به ما می کنند) از همینه که نمی خوایم باور کنیم که بابا خدا داره ما رو می بینه و شاهد همه کار های ماست

خوشحال می شم اگه جواب این سوال رو هم بدین

و اما قول من به شما:

قال المعصوم (ع) : من قال انا عالم فهو جاهل

هرکس بگوید من عالمم پس او جاهل است.

سلام

خب بعد از ماجرا های عاشورا و بقیه مسائل که دیگه هم فکر نمی کنم در موردش حرف بزنم

یه فکر به ذهنم رسید و اون این بود که با هر مطلب جدید یه حدیث یا ایه و نکته جالب بذارم روی وبلاگ

امروز هم برای شروع از این جا شروع می کنم:

هر کسی که گفت من عالمم اون جاهل است.( این معنی یه حدیثه که قبلا توی اصول کافی خونده بودم)

فعلا

البته فعلا معنایی نداره چون این وبلاگ الان به عنوان یه دفتر شخصی مطرحه چون هیچ احدی نظری چیزی نداره براش و شایدم اصلا کسی بهش سر نمی زنه

اما بازم

خداحافظ

بسمه تعالی

باز هم سلام اما سلامی با درد با اندوه با ماتم و....

البته اشتباه نکنید ها ماتم و اندوهم به خاطر احمدی نژاد و این حرف ها نیست

ماتمم به خاطر امام حسینه که به نظرم بهش بی احترامی شده

نمی دونم شما در مورد کسی که قرآن رو آتش می زنه چه فکری می کنین اما من ....

یه حدیثی یادم اومد که سال ها قبل توی میزان الحکمه خونده بودم

یکی از ویژگی های زنا زاده دشمنی با اهل بیته

اما حالا باید قبول کرد که همه اونایی که اومده بودند توی خیابون دشمنی با اهل بیت نکردن اما باید به اونایی که با اهل بیت دشمنی کردن شک کرد

اما بذارین همین جا یه سوال مطرح کنم که واقعا خودم توی جوابش موندم و اون سوال اینه که آیا هنوز هم فریب خورده ای مونده که به خاطر فریب خوردگی بیاد توی خیابون و قرآن و مسجد و پرچم امام حسین آتش بزنه یا نه؟

خواهش می کنم جواب این سوال رو هم بدین

و آخرین نکته این که من هنوز روی حرف خودم هستم که تمام نظرات را روی وبلاگ می زارم پس خیلی راحت نظراتون رو بگین

با تشکر

خب

دوباره سلام می کنم به همه اونایی که تا به حال به این وبلاگ اومدن و به اونایی که این اولین باره که به ما سر می زنن

می دونین که فردا تاسوعاست و ما ایرانی ها عموما عزادار هستیم اما حالا این عزادار بودنمون رو چه جوری باید نشون بدیم؟

با لباس سیاه؟

با غمگین بودن؟

یه کم روی این سوال فکر کنید که واقعا ما چه جوری باید ناراحت بودنمون رو از واقعه عاشورا نشون بدیم

خب این یه سوال بود برای شما و قطعا جوابشم با شماست

اما حرف من

تا حالا دقت کردین که تاسوعا و عاشورا چه قدر اثر گذاره؟

تا حالا دیدین که همون دختر و پسرایی که مردم بهشون چیزی می گن به دلایل مختلف از جمله حجاب و بی بند و باری و...

همونا میان یه گوشه می شینن و زار زار گریه می کنن

دلیل این جریان چیه؟

تاسوعا و عاشورا این همه اثر رو از کجا میاره؟

امروز می خوام درمورد این حرف بزنم

این دختر و پسرا که مردم بهشون چیزی می گن بابا آدمن از چوب و سنگ که نیستن برای هر کی بیای بگی یه بچه شش ماهه رو روی دستای باباش کشتند معلومه که اشکش بی اختیار جاری می شه

اما حالا اگه این جوریه چرا خیلی از آدم خوبا گریه نمی کنن؟

یه استاد داشتیم خیلی جالب می گفت

می گفت بابا اون دختر و پسره رو خدا اشک میاره تو چشماش تا برگرده اما این آدم خوبه رو وقتی گناه کرد خدا برای جریمه نمی ذاره گریه کنه

برای امروز هین قدر کافیه اما شما هم جواب سوال من رو بدین

فعلا